دارا انار دارد این خط یک کتاب است درس کلاس اول سوال بی جواب است
در شکل انار سرخی دادند به دست دارا دارا ولی در آن شکل باور ندارد آن را
گفتند که در حقیقت در دست او اناریست پس کو انار دارا دستان او که خالیست
خوردند انار دارا بی آنکه خود بداند او را به غم نشاندند تا بی صدا بماند
دارا به من انار داد این دومین سوال است دارا انار ندارد پس این سوال محال است
در باور من و تو دارا غمی ندارد او میدهد اناری بر هر کسی که خواهد
اما دو دست دارا تا شانهها شکستست دل مرده از حقیقت او بیصدا نشستست
در این دیار وحشی دارا و من شکستیم خوردند انارمان را در حسرتش نشستیم
حتا انارمان هم از آنِ آن دگرهاست گر امتناع بورزیم تیری در این جگرهاست
گر روی پا بایستیم تا زانوان شکستست گر حرف حق بگوییم ساده زبان بریدست
ما دیدهایم که آنها در فکر خود چه دارند گر کس سخن بگوید سرها ببین به دارند
از جنت و جهنم اینان به روی کارند بر نفع خود هزاران حکم الهی دارند
جنت اگر بخواهی باید چرا نگویی گر گفتی این سخن را ره در بهشت نجویی
در پشت سد مذهب خوابانده اند شما را از مبهمی که آنجاست ترسانده اند شما را
گفتند اگر بگویی این چیست و آن چرا هست مرتد شوی نگو پس چون حرف تو گناه است
ما سادهها چه آسان در یوقشان نشستیم آنها شدند خدامان در پیششان شکستیم
کشتند چه ساده دارا خونش در این کنار است گفتند که سرخی خون از آب آن انارست
....ما مشق می نوشتیم
با شور و شادمانی
غافل از اینکه دارا
حتی نداشت نانی
سارا گلوله ای خورد
وقتی شعار می داد
هنگام مرگ خونش
بوی بهار می داد.....
kheyli ali bood doste azizam agha ya khanoome mim.