روزنامه

روزنامه

ماییم و موج سودا
روزنامه

روزنامه

ماییم و موج سودا

24/5/2011

پارت۱:
الان سات ۲/۵ روز۲۴/۵/۲۰۱۱ است.من بیدارم.چون محمد امشب با دوستش پارتی داشت.محمد یه پسر ۱۸ سالست.از ۱۳ سالگی آماده ایتالیا و پینو سرپرستیشو به عهد گرفته.اهل مصر.پینو میگه توی ۱ ماه زبانو یاد گرفته.الان میره مدرسه آشپزی و تا ۲ ماه دیگه فارغ‌التحصیل می‌شه.نشسته بودم و با سیلویا حرف میزدیم که آمد.خیلی‌ پریشون و مضطرب بود.یکی‌ از دوستاش حالش بد شده بود.آوردیمش تو و خوابوندیمش.بقیهٔ دوستاش هم خیلی‌ بهتر نبودن.بهشون گفتم که این طبیعیه و شما خیلی‌ پسرای خوبی‌ هستین.محمد رو هم بردیم تو اتاق دیگه خوابوندیم.دائم میگه ببخشید ببخشید و من با خودم میگم کاش می‌تونستم بهش بفهمونم که واقعا من می‌تونم درکش کنم.سیلویا رفت خوابید.بقیهٔ دوستای محمد ایستادن و حرف میزنن.من نشستم . 

پا رت۲:
یه مرد ۵۴ ساله.قدش حدودا ۱/۷۰.عینکی و یه کم تپل و مهربان.خیلی‌ مهربان.پینو رو میگم.از اون چپیهای تنده.دکترای حقوق داره.تو جونیهاش خیلی‌ فعال و آرمانی بوده.عکس با چگو آرا و این تیپ آدما زیاد داره.بعد‌ها با چندتا از دوستای مثل خودش جم میشن و یه گروه فرهنگی‌ تشکیل میدن و کارای فرهنگی‌ می‌کنن.سالی‌ ۱۰ نفر مهاجرو هم حمایت می‌کنن.خودش میگه انتخاب می‌کنیم.کسایی‌ که فک می‌کنیم آیندشون خوبه.پارسال کسی‌رو نگرفتن.تقریبا ۳ هفته بد از اینکه ما رسیدیم دیدیمش.مارو واسه آخر هفته دعوت کرد به خونش.زنش آنا ماریاست.مثل خود پینو است.بعد از اون هر چند وقت میومد دنبالمون و می‌رفتیم میچرخیدیم تا اینکه وقتی‌ کمیسیون رفتیم گفت میتونین بیان پیش ما و ما رفتیم.
پا رت۳:
بعضی‌ وقت‌ها باید از بعضی‌ چیزها راحت بگذاری.تو این ماه ۳ بار حرف خودمو عوض کردم.نمیدانم چرا.دنیا یه حرفایی داره که بعضی‌ وقتا باید بیشتر از اون چیزی که باید بهش گوش بعدی تا بتونی بشنویش.هر لحظه توی زندگی‌ می‌تونه شروع یک داستان جدید باشه واست.این تویی که باید تشخیص بدی که این شروع چه جوری باشه بهتره.هر کسی‌ شاید بخواد آخر داستانش یه جور خاص باشه.پس همونجورم شروش می‌کنه.
پار ت۴:
یک زمانی‌ فکر می‌کردم باید واسه همچی‌ یه جوابی‌ پیدا کنم.اگه بخوام بهتر بگم مطمئن بودم که هرچیزی یه جوابی‌ داره و من باید اونو پیدا کنم و به مطلق بودن جواب هم معتقد بودم.اما فکر می‌کنم الان دیگه اینجوری فکر نمیکنم یا لاقل یه کم کمتر.فک می‌کنم فقط مسٔولیت ما اینه که ببینیم.ببینیم و بگذریم و اجازه و فرسر بدیم به این دیدن که هرجور که لازمه توی ذهن و وجودمون ته نشین بشه.وقتی‌ تو یه نقاشی رو میبینی‌ یا یه آدمی‌ که تو خیابون راه میره یا یک پرندِ و یا هرچیزی دیگه همشون می‌رن و تو ذهن تو ته نشین میشن و میمونن و وقتی‌ راجع‌به یه چیزی فکر میکنی‌ میاد و از روی همهٔ اینا ر د می‌شه و آخر سر بو و شکل و رنگ همهٔ اینهارو میگیره و واست می‌شه یه جواب.یه جواب که فقط مال توست.از جنس تو و برای تو .به خاطره همینم هست که فکر می‌کنم همیشه سعی‌ کنیم شروع خوبی‌ داشته باشیم تا بتونیم پایان و جوابای خوبی‌ هم واسه خودمون داشته باشیم.
پار ت۵:
از وقتی‌ از کمپ آمدیم بیرون دیگه راهمون نمیدن بریم تو.واسه فیلم گرفتم و پیدا کردن آدمای جالب که داستانای خوبی‌ دارن حرف نداشت.
پار ت۶:
ساشا دوباره میل زده.یه کارگردانه امریکایی که با هم آشنا شدیم و قراره یه فیلم دربارهٔ مهاجرا بسازیم.یه دوربین خیلی‌ خوب برامون فرستاده تا اینجا از مهاجرا و اتفاق‌هایی که میفته فیلم بگیریم.چند ساعتی‌ گرفتیم ولی‌ باید ببینیم چقدرش بدرد میخوره آخر سر.
پار ت۷:
صبح سیلویا و اعظم رفتن فیلمبرداری.چیز زیادی گیرشون نیامده ظاهراً
پار ت۸:
فردا سیلویا می‌خواد بره.شب نشستیم راجع‌به کارمون یه کم صحبت کردیم.۱۶هم ماه بعد میریم دانشگاه سیئنا واسه سخنرانی‌ و از اونجا هم احتمالا دانشگاه روم.یه بار دیگه برناممونو مرور کردیم.روز حرکت و موضوع صحبت و اینجو چیزا.
پار ت۸:
شب بهاران زنگ زد.می‌خواست یه هفتهٔ دیگه از سوئد بیاد پیشمون .ولی‌ ظاهراً یه کاری براش پیش آماده و برنامش عوض شد.قرار شد خبر بده چی‌ می‌شه.
پار ت۹:فردا قراره با بچه‌ها بریم گردش.خیلی دق شدن.کم از خونه می‌رن بیرون.فردا پینو ۲ تا ماشین میاره میبریمشون بیرون.

... هوای پرنده کرده دلم

جهان می ایستد
آسان می شود
می خندد
شاد   شاد
وقتی تو نگاهم میکنی
نگاهت     صدای بهار می دهد
و    نشسته در صدایت
هم همه های
              مرطوب
                         باران
نگاهم کن
که هوای پرنده کرده     دلم
شکوفه های باز
                قناری
                   و درختان مغرور


صدایم کن
که در فصلی چنین گمنام
خشکی خاکم
                    هنوز...
----------------------------------------
بنویسم
که ناخوانده ام هنوز
بی جان
در این کتاب
نانوشته ام هنوز

پویا

پارت۱:
چند وقت از حجت و نرگس بیخبرم. نه تو فیسبوک هستن و نه تو اوو. نکنه رفتن کانادا؟؟؟؟
پارت
۲:
دیشب خوب بود.خیلی‌ خوب بود.وقتی‌ با پینو رفتیم بیرون متوجه بودم که الکی‌ داره تو خیابون میچرخه. میگفت باید برم بانک (روز تعطیل) ، باید اینو بگیرم، تو کاری نداری؟ چیزی نمی‌خوای بگیری؟حال داری قدم بزنیم؟ دیدم خیلی‌ معذبه گفتم:پینو فکر می‌کنم دیگه کافی‌ باشه.کاراشونو کردن برگردیم. یه نگاه عجیب کرد و‌‌ خودشو ترش کرد و‌‌ گفت:یعنی‌ چی‌؟چی‌ کاری؟ منظورت چیه‌؟
  گفتم هیچی‌ هیچی‌ راحت باش.یاد پویا افتادم تو بیرجند که بودیم...
پارت
۳:
سال سوم دانشگاه بودیم به گمانم.فردا تولد من بود و بچه ها قرار بود یه جوری که من نفهمم برام تولد بگیرن. مهمترین بخشش احتمالا این قسمت بود که صبح روز تولد منو از خونه بکشن بیرون به یه بهانها‌‌ی تا خونه‌رو آماده کنن واسه مراسم و برای این مهم نیاز به فردی با ویژگیهای خاص بود.زیرک،دنیا دیده،آگاه به زمان،مدیر و مدبر،فقیه،دارای چشمانی نافذ و ولیّ فقیه.همچنین مجهز به ایربک و کولر جلو و عقب ،بدون رنگ و
۶ ماه کار ،فنّی سالم که از اول دست یک نفر بوده باشه و این کسی‌ نبود بجز:
پویا قسوره
روز قبل پویا بهم زنگ زد با حالتی نگران و مضطرب که مهدی بابک تصادف کرده و حالش اصلا خوب نیست(بابک همسایه و دوست پویا است که من هم باهاش یه کم رفیق بودم).گفتم خوب زنگ بزن پرسو جو کن ببین چی‌ بوده و چی‌ شده.گفت :زنگ زدم بهم جواب درستی‌ نمیدن.فک کنم اتفاق بدی براش افتاده به من نمیگن.گفتم:خوب می‌تونیم بلیت بگیریم بریم تهران اگه خیلی‌ نگرونی.گفت آره ولی‌ تا فردا صبر کنیم اگه خبر خاصی‌ نشد بریم.اونشب راستش منم خیلی‌ نگران بودم.بابک پسر خوبی‌ بود و خیلی‌ اکتیو و فعال.صبح اول وقت پویا زنگ زد(امروز روز تولدمه و ماموریت اصلی پویا امروز که باید منو از خونه بکشه بیرون).صداش یه چیزی بین کمی‌ گرفته و خیلی‌ خوشحال بود.گفت :مهدی خیلی‌ حالم بده.حالم گرفتست حسابی‌.نمیتونم خودمو متمرکز کنم و... .گفتم:بریم تهران؟گفت:نه.بیفایدست.تو بیا اینجا با هم یه خورده حرف بزنیم و درس بخونیم. پیشنهادش بد نبود.گفتم:خوب می‌خوای تو بیا.هم یه هوایی‌ بخور هم اینجا راحت تریم(آخه پویا همخونه داشت و شاید خیلی‌ راحت نمیتونستیم حرف بزنیم).و پویا گفت:باشه الان میام؟؟؟؟؟؟
اعظم ایستاده بود کنارم.تلفن که قطع کردم اعظم گفت:چی‌ میپوشی؟گفتم واسه چی‌؟ گفت مگه نمیری بیرون پیش پویا؟ گفتم:نه.پویا میاد اینجا.اعظم یهو رنگش پرید و دوید سمت تلفن و زنگ زد و یه کم پچ پچ کرد و بعدش پویا دوباره زنگ زد.گفت:مهدی تو بیای.بهتره. ولی‌ دیگه خیلی‌ دیر شده بود.گفتم باشه و رفتم پیشش و وقتی‌ برگشتیم جشن بود و همه بودن.
پارت
۴:
وقتی‌ رسیدیم توی سالن میز چیده بودن .یه کم خوراکی و غذا و نوشیدنی.همه تبریک گفتن.سعی‌ کردم خودمو هیجانزده نشون بدم و با همه روبوسی کردم.سیلویا مسوله موسیقی بود و اعظم مسوله تشریفات.بچه ها هم خودشونو کلی‌ شیکو پیک کرده بودن.آناماریا یه کیک ساخته بود که واقعا خوشمزه بود.بعد از نیم ساعت داوود و عیسی و کبک (بچه های سیاه خودمون)تنبک و ضرب ورداشتن و شروع کردن به زدن و خواندن موسیقی آفریقایی.اصلا فکر نمیکردم اینقد قشنگ بزنن و بخونن و برقصن.تا آخر شب زدن و رقصیدن و بعدش بیهوش شدن.
پارت
۵:
این بچه ها همشون مسلمونن.سنشون از
۱۷ سال هست تا ۳۶ ساله.داوود از همشون بزرگتره.اهل کستدبریو است.کمی‌ انگلیسی‌ بلده و آدم فهمیده ای.بقیه زیر ۲۰ هستن.
پارت
۶:
حسن تقریبا
۲۰ سالشه.یه قیافهٔ اصیل آفریقایی داره.فقط لباس و ریش آخوندارو نداره.شدیدا مسلمونه.هروقت موسیقی میذاریم یا میرقصیم بلند می‌شه میره بیرون.میگه تو اسلام حرامه موسیقی و رقص.دیشب یه بار رفت بیرون.برای بار دوم نذاشتم.گفتم بشین و گوش کن و ببین.اگه به این نتیجه رسیدی که بده بهم بگو با هم میریم بیرون.نشست.اول کمی‌ تو خودش بود ولی‌ کم کم خودشو تکون تکون میداد و بالاخره بلند شد و به سیلویا درخواست یه آهنگ داد و شروع کرد به رقصیدن.اما امروز صبح باز همون آخوندی که بود شد...
پارت
۷:
صبح وکیل آمد واسه بچه ها.وقتی‌ راجع به کمیسینو جواب منفی‌ اپلی و این چیزا حرف میزد قیافشون نگران بود.فک می‌کنم تا اینجاشو فکر نکرده بودن.تمام هدفشون این بود که برسن اینجا.اما حالا که رسیدن یه دستان دیگه شروع شده.اینجا سیاها بجز کیسای خیلی‌ خیلی‌ عالی‌ بقیه یکی‌ دوباری جواب منفی‌ میگیرن.بعدش باید اپلی کنن و دوباره و دوباره تا بالاخره یه جوابی‌ بدن بهشون.این جریان گاهی وقتا تا
۲ یا ۳ سال طول میکشه.
پارت
۸:
فرهنگ مردم جنوب ایتالیا یه جورایی نزدیک به ماس.تو یه‌سری چیزای کلی‌ فک می‌کنم می‌تونیم یه نقطه مشترکی خوبی‌ پیدا کنیم.برجسته‌ترین شباهتش دیدگاه کلی‌ اینجا در مورد زنهاست.اگه قانون و جایگاه زنها در قانون
  و قشر روشنفکرو دانشگاه رفتشنو کنار بذاریم دیدگاه کلی‌ جامعه جنوب ایتالیا در مورد زنها شبیه ایران.یه جور فرهنگ پدر سالارانه در پشت رفتارها و دیدگاهها و قضاوتهای اینها هست.حتا زنهاشون تا حدود زیادی اینو پذیرفتن و در نهیات به اون اقرار می‌کنن.شمال ایتالیا ظاهراً اینجوری نیست.سیلویا اینو میگه.نمیدونم چقدر می‌شه این مقایسه رو درست دونست.
پارت
۹:
ساعت
۳ رفتیم کلاس.یه نفر از زنای سیاه کلاسمون آمد خداحافظی.می‌خواد فردا بره میلان.شدیم ۵ نفر.
پارت
۱۰:
تو راه برگشتن یه زن سیاه دیگه رو دیدیم با
۲ تا بچه هاش.۵ ماه تو کمپه.یکی‌ از بچه هاشو هم تو کمپ به دنیا آورد.قبلن تو یه جلسه که واسه مهاجرا بود دیده بودیمش.انگلیسی رو خوب صحبت می‌کنه.میگه شوهرش نروژه.خودش رفته اونجا بهش جواب ندادن آمده اینجا شاید بتونه جواب بگیره.خیلی‌ نگران و ناراحت بود.تو خیابون زد زیر گریه.نمیدونست چکار کنه و چی‌ می‌شه.میگفت اصلا بهم رسیدگی نمیکنن.میگفت بهم غذای‌ خوبی‌ نمیدن که لاقل بتونم بچمو خوب شیر بدم.نه پولی‌ و نه ...یکی‌ از بچه هاش ۴ یا ۵ ساله بود و یکی‌ دیگه ۴ ماه.فقط تونستیم به حرفش گوش بدیم و همین.
پارت
۱۱:
وقتی‌ رسیدیم خونه سیلویا شامو ساخته بود.ساکشو بسته.فکر می‌کنم فردا یا پس فردا می‌خواد بره.
پارت
۱۲:
اوضاع قمر در اقربیه ایران.نوشتن پیش نماز نهاد ریاست جمهوری خودکشی‌ کرده اما ناموفّق بوده.
پارت
۱۳:
پینو با مریتا آمدن.الان سات
۱۱/۵.

تولد

22/5/2011
parte1:
 ۳۲salam ast.farzande khanevadehi mamoli ba sarneveshti mamoli.madaram mehraban bood va pedaram mehrabantar.kami baadtar madaram mord va pedaram ba tamame an chizi ke man anra roohe valaye ensani minamam ma ra parvarand.ma 4 nafar bodim va ou az tamame an chizi ke mipendasht va mikhast va mitavanest az ma darigh nakard va aknoon ke man 32 sal daram aheste aheste mitavanam darkash konam va be an iman biyavaram.kami baadtar ke madaram mord kasi madaram shod ke shayad midanest va nemitavanest ya mitavanest va nemidanest va ama ma nemidanestim va nemitavanestim.pedaram mand va ou va pelekani ke salhaye omre man ra bala va balatar mibord ta az anha oboor konam.betavanam benoosham anchizi ra ke hes mikonam va hes konam an chizi ra ke mibinam va bebinam va bebinam anchizi ra ke mikhaham va bekhaham an chizi ra ke mitavanam va salha gozasht va man aknoon 32 sal daram,ba tamame an chizhayi ke mitavanam basham va hastam,ba ghaddi motevaset va cheshmani ghahvei va vazni moteghayyer beyne sangini va sabokiye an chizi ke tahhammol mikonam.
emrooz 32 sal  daram.miyaneye an chizi ke tavalod va marg minamand.miyaneye an chizi ke anra dastane parkhashgariye ensani minamand.miyaneye rahe tahamole bare gerane entekhabhaye peyapey va miyaneye an chizi ke nagozire az mandane dar on hastam.
parte2:
alan saate 4/20 daghighe ast va emrooz tavalode man ast.ta alan natijeye khobi dashte.2 ta pirhan azam,shirini pino,ye shishe sharabe ghermez silviya,48 ta payame tabrik to facebook.8 ta payam to maile va ama mohemtarinesh ke hadiyeye mercede boode ta hala.inja rasmeshon eine ke tavalodo saate 12 shabe ke roozesh tavalodete tabrik migan va hadiyashono midan vali man dishab on moghe khabe rostamo sohrab mididam ke ehtemalan dostan baraye tabrik va jashn amadan.silviya sob goft ke harchi montazer shodim nayomadi va man goftam ke nemidonestam.
parte3:
migan ta akharaye khordad ye etefaghayi miyofte.man vali cheshmam kheyli ab nemikhore.dargiriye balayiha to iran badjoor sangin shode.begirim ke 50 darsadesham siya bazi bashe baghiyash ham kafiye vase ye sarshakh shodane hesabi.zaheran hich kodomeshon ghasde kotah amadan nadaran.na ahmadi nejad,na khamenei,na rafsanjani,na darodasteye larijani va na mosavi okarobi.bayad bebinim ki starte avalo mizane harchand khamenei ye karayi karde vali hanooz monde ta natije.
parte4:
sobh raftim ye khorde kharid vase bacheha.azam mond khone va silviya ham raft intervio.shahr shologh nist.chon yeshanbast.fek konam farda jashni ya marasemi chiziye.
parte5:
pino amad.esrar dare ke ba ham berim biroon.azam o silviya khodeshono bikhiyal gereftan.anamariya ham hast.kami oza mashkoke.ba pino miram.
parte6:
hamoon chizi ke fekr mikardam bood.baram tavalod gereftan.bacheha ham amadan.koli chiz hast vase khordan .jave khobiye.alan mohsen va mersede zang zadan va vaghean e vaghean khoshhal shodam.dostaye vagheiyan.
parte7:
farda baghiyasho minevisam.

21/5/2011

21/5/2011
parte1:
kheyli ghamangize.kheyli ghamangize mercede.kheyliha chajiro mishnakhtan to birjand.kheyliha ke hata sare soozani alaghe dashtan vase khondan hatman mishnakhtanesh.maghazeye avalesh to bazare birjand bood.hatman yadete.ghadimi bood.migoft az pedaresh behesh reside.badan amad to khiyaboone shohada.bare avali ke raftam maghazash sadegh hedayat gereftam.porsid ketabasho dost dari?goftam hamasho nakhondam ama onayi ke khondamo dost daram.goft daneshjooyi goftam are.khandid o goft sabr kon.raft poshte maghazash va ba ye ketabe daste dovom ke jelde roozname dasht bargasht.vaghti gereftamesh goft ghable inke inaro bekhoni ino bekhon.kafka bood.saramo tekon dadamo goftam in chande?khandid o goft hichi.ino mehmoone mani va bad az on bood ke har rooz ya rooz darmiyoon miraftam maghazash va bahash harf mizadam.dishab ehsas kardam kheyli behesh niyaz daram mercede vali on mord.ye hafte ghabl az inke ma biyaym mord.dadashesh ye sms zad ke tamoom karde. va tamoom karde bood.sorate ostokhoniyi dasht ba sibilaye porposht.hichvaght be cheshmaye kasi negah nemikard.hamishe migoft to baziye ajibi oftadim mehdi.migoft adama bayad entekhab konan.hamishe bayad entekhab konan va in sakhte.gosheye maghazash poshte pishkhon samavaresh bood ba ye bokhariye kocholo va chand ta ketabe nakhonde ke hamishe ye bargeshon ta khorde bood.mishastim onja va harf mizadim o chay mikhordim.bazi vaghta saatha inja mimondam va badesh vase shab gharar mizashtim vase shab berim khoneye on ya man va bazam harf va in khob bod.kheyli khob bood.maghazash kheyli bozorg naboob.migoft hameye ketabam ja nemishe toosh.badan ye maghazeye dige ham gereft kenaresh va dastobalesh bozorgtar shod.hamishe negarane in bood ke khob ketabaro chide ya na.vaghti dadashesh behem sms zad ke tamoom karde aval bavaram nashod.zang zadam be khanomesh va on gerye kard.natonestam beram majlesesh.natonestam.dishab behem goftan maghazasho sandevichi kardan.mardom miyan onja sandevich mikhoran ba coca o miran va kasi nemidone salha kasi inja neshaste va nafas mikeshide va ketab mifrokhte va in kheyli ghamangize.kheyli ghamangize mercede.
parte3:
emrooz sob ba bacheha footbal bazi kardim.kheyli khob bood.hame roohiyashon behtar bood.bad az bazi chay khordim va ye kam musighi goosh dadim.engar musighi to khone in siyahast.
parte4:
goshimo nabordam.2 ta miskal dashtam.silviyast.az sob rafte biroon.interviyo dasht ba 2ta marde araghi.dobare zang zad.mige sham berim biron.aslan pishnehade khobi nist.
parte5:
hamishe hes mikonim ke dare kheyli  dir mishe,ke bayad tondtar berim,ke bayad hamaro poshte sar bezarim va tondtar va tondtar ein raho tey konim ta be koja beresim...???nemidonam.??vaghean nemitonam ye maghsade farzi va eidealo tasavor konam ke arzeshe in hame ajalaro dashte bashe.faghat fekr mikonim ke bayad berim ,faghat be jolo negah mikonim ,be ghadame baadi va be maghsade baadi.bedone inke yek bar ham ke shode saremono becharkhonim o dorobaremono bebinim,kenareye raho bebinim,ke chiya hast,kiya hastan va kojayim.shayad arzeshe yek lahze tavaghofo dashte bashebazi vaghta.vaghean shayad lazem bashe ke ma gahi vaghtha bedone tars va esteres az hichi va hichki va makhsosan az khodemoon vastim.yek nafas bekeshim ,ye negahe be atrafemoon bendazim,be tamame chizaye bozorgo kochiki ke hast,yek labkhand bezanim va dobare harkat konim.bedone inke fekr konim ke baghiye koja raftan chetor raftan va cheghadr tond raftan.inkhobe fekr mikonam.Gahi vaghtha bayad be chizhaye kochak va dast yaftani ba deghat bishtari negah konim va be khodemoon forsat bedim ta jayi ke zehn va ghalbeman ejaze midahand be anha nazdik shavim va anha ra beshenasim.hamishe etefaghate bozorg mabda va manshae taghirat nistan va notfeye asliye taghirate jahan etefaghate besyar sade va shayad kam ahamiyat bodean.emrooz yek kelip didam ke tamame an chizi bood ke dar morede khodam va donyaye khodam hes mikardam.
parte6:
asro kolan mondam khone.ye kam ba internet var raftam.akhbaro gosh kardam ba yek kam zaban.pino amad.ye ghahve khordim va gharar shod farda  ba ham berim vase bacheha ye meghdar kharid konim.in zaboon yad nadashtanam kalafam mikone hamishe...
parte7:
silviya akhare shab amad.oghatesh talkh bod.makhsosan ba man.bekhatere inke davatesho ghabool nakardim.pashimoon nistam.
parte8:
ye shakhsiyate khase in silviya.28 saleshe.vase doktoraye jameeshenasi mikhone.shadidan aktiv va ba enerji va albate kami ajool.khosh ghalb vali kami ghod.asheghe mosighiye va raghs va harkari ke adamo be vajd biyare.ein karash vaghean bazi vaghta baram azar dahandast ama kolan khoshhale.amade inja vase tahghighesh.etefaghi ba ham ashna shodim.yeki az vakilaye kamp maro behesh moarefi karde bood.ehtemalan gofte soojehaye jadidan ke mitoni bahashon harf bezani.zang ke zad 2 rooze baad hamdigaro didim.ta shab ba ham bodim va dar morede tanha chizi ke harf nazadim mohajerat bood o sharayete ma.chand rooze baad zang zad va goft fek mikonam ma mitonim doostaye khobi vase hamdige bashim va man kheyli bahash mokhalef naboodam.harchand ke motmaenam ke bayad ye kam mohtat basham.
parte9:
alan saate 11/20 daghighast.miram sham.
parte19:
farda tavalodame engar.bacheha to facebook baram payam gozashtan.mobarakam bashe...